خلاصه رمان :
دانلود رمان داستان ام رمان جنگ نزدیک بود؛ کنار گوشمون نفس میکشید و هیچکس متوجهش نمیشد….. مردم بیگناه تاوان پس دادن؛ تاوان گناهی که مرتکب نشده بودن. امیدها رفت،….. زندگیها نابود شد و ویرانهها کنار هم قرار گرفتن و دشمنها قویتر و ترسناکتر شدن……. اگه ویرانه میموندم، باید محکوم میشدم به تباهی. تعداد زیادی باورم نکردن؛ اما من دوبارهجنگی رو برپا میکردم؛ بزرگتر و هولناکتر از تصورشون
خلاصه رمان :
دانلود رمان داستان ام رمان گندم دختر شمالی تنها و کم سن و سالی است..ام رمان.. که خانوادهی خود را در زلزلهی رودبار از دست داده و پس از چند سال تنهایی به تهران آمده و خدمتکار یک عمارت میشود…ام رمان… همه چیز خوب پیش میرود تا پسر صاحب عمارت از خارج بر میگردد و عاشق گندم میشود…ام رمان.. اما این عشق با وجود مخالفتهای زیاد چه میشود؟
خلاصه رمان :
دانلود رمان داستان ام رمان در مورد یک مادر و دختره که به یک عمارت متروکه می روند و اونجا با یک روح رو به رو می شوند.ام رمان… زندگیمون داشت خوب پیش میرفت حتی بدون پدرم ,تا اینکه مادرم شغلشو از دست داد..ام رمان.. و تصمیم گرفت که برای مدتی به عمارت قدیمیه پدرِ,..ام ر مان… پدر بزرگش که من تا به حال ندیدیمش و کوچیک ترین اطلاعی درموردش ندارم بریم تا از شر اجاره